در طول چند سال پیش، من با بعضی از دختران اطرافم در مورد حجاب، و حجابشان صحبت کردم و آنها دلایلی برای این که حجاب را به شکلی که من قبول داشتم قبول نداشتند بیان میکردند. با توجه به این که اکثر آنها به اسلام معقد بودند، به خود حجاب اعتقاد داشتند و میدانستند که از طرف خدا حجاب برای مردم تکلیف شده است، ولی مشکل آنها با من روی حد و حدود حجاب بود. آنها دلایلی مطرح میکردند که حدود حجاب انتخابی خود را توجیه کنند. آنها میگفتند حدود حجاب در قران به صورت دقیق نیامده است، پس لزوماً این حدودی که هماکنون اکثر علمای شیعه قبول دارند، درست نیست و نظر این علما واقعا سختگیرانه است و ... و بحث ادامه پیدا میکرد و به اینجا میرسید که پوشش انتخابی آنها هماکنون در جامعه عرف است و آنها پوششان را مناسب جامعه میبینید و معتقد بودند که این پوشش نباید در جامعهی کنونی باعث تحریک افراد سالم شود، و افرادی که با این حجاب انتخابی آنها تحریک میشوند، مشکلی روانی دارند و مریض اند و اصلا جامع مریض هست و ما به خاطر این که یکنفر مشکل روانی دارد نباید زندگی خود را مختل کنیم. خیلی ها میگفتند که چند تا دانه مو که جذاب نیست، یا اصلا موی دختران که تحریککننده نیست! یا اینشخصی را مثال میزدند و میگفتند که این که این شخص روسری زیبایی پوشیده است، با این که حجابش کامل تر است ولی نسبت به موهای من دختران بیشتر جذاب است و ... و از این گونه دلایل زیاد از سمت دختران مطرح میشد و من با خیلی از این دلایل ارتباط خوبی برقرار نمیکردم و از نظر من غیر منطقی بودند. با این که از نظر خودشان غیر منطقی بودند.
به نظر من علت تفاوت عقیدهی من و آنها چیزی نبود جز جنسیت ما! در حقیقت جذابیت از دید دختر با جذابیت از دید پسر متفاوت است. اگر شما پسر هستید، تا به حال به این فکر کردهاید که دختران عاشق چه چیز شما میشوند؟ یک پسر چه جدابیتی دارد؟ اصلا اگر شما ویژگیای دارید که ارزش عاشق شدن دارد پس چرا پسران عاشق شما نمیشوند و انتظار دارید که دختران عاشق شما شوند؟ همچنین اگر معتقدید که ویژگی جذابی میتواند وجود داشته باشد که ارزش عاشق شدن را داشته باشد، پس چرا خودتان عاشق پسری با این ویژگی نمیشوید؟ به همین صورت اگر دختر هستید، آیا به این فکر کردهاید که چه ویژگی جذابی دارید؟ یا اگر میدانید که چه ویژگی جذابی دارید، آیا به این فکر کردهاید که چرا جذاب است؟ یا اگر ویژگی جذابی برای یک دختر میشناسید پس چرا عاشق او نمیشوید؟ به نظر شما این ویژگی جذاب اصلا ارزش عاشق شدن را دارد؟ اگر ندارد پس چرا انتظار دارید یک پسر عاشق این ویژگی شود؟
حقیقت این است که با توجه به این که نگارنده پسر است تا به اینجای متن هر چه سعی کرده است که یک ویژگی جذاب در خود (و یا هر پسر دیگری) پیدا کند که دختران بخواهند عاشق آن شوند، موفق نبوده است. و به نظر او پسران هیچ ویژگی جذابی ندارند و دخترانی که عاشق پسران میشوند رسما خر تشریف دارند. پیشبینی میشود که خوانندگان نیز هنوز در پاسخ دادن به سوالات مربوط به خودشان موفق نکرده و دچار چالش شدهاند. باز هم به دلیل این که نگارنده پسر است، تا دلتان بخواهد میتواند برای شما از جذابیت دختران بگوید، مثل زیبایی دختران، ناز کردن دختران، خنگ بازی های آنان ( بله، شاید باورتان نشود ولی همین که خنگ هستیند برای یک پسر جذاب است. پس اگر باهوش هستید گهگداری خود را به خنگی بزنید) و الی ماشاا... که قابل بیان نمیباشد. و از نظر نگارنده دختران با این همه ویژگی جذاب باید عاشق خود دختران شوند و نمیداند که چرا عاشق خودشان نمیشوند. اصولا همین که دختران عاشق پسران میشوند نشانهی خریتشان است.
اگر از گزافه بگذریم میتوانیم این بخش را اینطور خلاصه کنیم که احساست و درک دختران و پسران در زمینههای مختلف به ویژه جنسی بسیار متفاوت است و درک احساسات یک جنس توسط جنس مخالف واقعا پیچیده است. یک فرد باید چیزی را درک کند که هیچگاه تجربهای از آن نداشته است و این تقریبا غیر ممکن است. البته امکان توضیح دادن احساسات وجود دارد ولی توضیح زبانی با درک یک احساس فاصلهی بسیار زیادی دارد.
اگر به قضیهی حجاب برگردیم. به نظر نگارنده، اینکه یک دختر بتواند با احساس خود از جامعهی اطرافش، تشخیص دهد که چه چیزی جذاب است و چه چیزی نیست و با توجه به آن پوشوش خود را انتخاب کند، عمل اشتباهی است. چون سعی کرده است که جامعه را از نگاه خود ببیند و درک کند که این کار با توجه به این که نمیتواند درک درستی از احساسات پسران داشته باشد، با احتمال قریب به یقین نتیجهی اشتباهی میدهد.
در نهایت نگارنده دوست دارد که همه از جمله خودش را به معنویات و عمل صالح دعوت کند ولی از آنجا که توانایی بیا چنین مطالبی را ندارد، به همین بسنده میکند که بیاییم در تصمیمگیری در رابطه با حجاب به این فکر کنیم که ما به راحتی نمیتوانیم درک خوبی از جنس مخالف در این رابطه داشته باشیم و خدا که ما را افریده است، آمده است و طریقهی درست زندگی کردن را به اشخاصی یاد داده است و نها هم برای ما بزگو کردهاند و عدهای هم این اطلاعات را جمعاوری و جمعبندی کردهاند. در نتیجه اگر اعتقاد داریم که خدا ما را افریده است، پس گوشدادن و عمل کردن به این نکات، که از طرف خدا امده است، اطمینان بخشتر از این است که خودمان بشینیم و تحلیل کنیم که چه بپوشیم و چه نپوشیم تا خدا از ما راضیتر باشد. البته اگر مهم است که خدا از ما راضی باشد.