رفتارهای غیر عادی اطرافیان
یه عادتی که دارم اینه که هر وقت شخصی را میبینم که داره کار سختی و غیر معمولی رو انجام میده دلم براش میسوزه. مثلا طرف داره توی خیابون یا دانشگاه میدوه! یا داره توی اشغالها دنبال کارتن میگرده، یا گداهای توی کوچه خیابون، یا کسایی که کنار خیابون جنس میفروشند و خیلی کارهای دیگه . پیش خودم میگم که اون الان داره اذیت میشه که این کار رو داره انجام میده و از روی خواست خودش نیست، اگه مشکلی واسش پیش نمیومد قطعا این کار رو انتخاب نمیکرد. پس اگه کمکی از دستت بر نمیاد حداقل توی ذهن خودت براش احترام بگزار!
ولی امثال این مثالها تنها نشانههای وجود مشکلات در زندگی افراد نیست. خیلی وقتها هست که شما میبینی شخصی داره کاری انجام میده که به ظاهر بهش علاقه داره ولی این رفتارش ناشی از مشکلاتی هست که در زندگی داره. به تازگی یکی از همدانشگاهیهای من بر اثر مشکلاتی که داشته جونش رو از دست داد ولی قضیه این بود که من هیچ وقت فکر نمیکردم که این شخص مشکلات جدیای داره. رفتاری که من از این شخص میدیدم این بود که هر روز از صبح تا شب به بازی و تفریح میپرداخت و چیزی که توی ذهنم ایجاد میشد این بود که شخص صرفا داره تنبلی میکنه!(کسی که داره بازی و تفریح میکنه حتما خوشحاله دیگه!) ولی هیچ وقت حس من بهم نمیگفت که این شخص مشکلی داره که داره این کار رو میکنه، این شخص از این که همیشه داره بازی و تفریح میکنه ناراضیه! قضیه اینه که همهی ماها آدم هستیم و نیازهامون خیلی با هم فرقی نداره! در نتیجه رفتارهایی که ازمون سر میزنه نباید خیلی با هم فرق داشته باشه. همه دوست دارند که موفق بشوند، بهشون توجه بشه، و... پس اگه شخصی رو میبینین که رفتارش غیر عادیه حداقل به این شک کنیم که مشکلی هست و ازش سرسری عبور نکنیم! و در صورت توان بهشون کمک کنیم. اگه نمیتونیم توی ذهنمون همونقدر که به بقیه احترام میگذاریم به این شخص هم احترام بگذاریم و توی رفتارمون باهاش این مسئله رو در نظر بگیریم.
به دست اوردن این تجربه متاسفانه هزینهی زیادی داشت. امیدوارم که قدر تجریهای که کسب شده رو بدونیم!
به همراه طلب مغفرت برای م.م.